به مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره هم آفرین خوش آمدید

مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره هم آفرین

سرکوبی و فرونشانی احساسات

سرکوبی احساسات
از اولین ماه‌های زندگی، کودکان واکنش‌های هیجانی خود را به اطرافیانشان ابراز می‌کنند، اما بعدها یاد‌ می‌گیرند که چنین ابرازی به اندازه‌ی فایده‌اش، می‌تواند برایشان با هزینه‌های اجتماعی همراه باشد. بنابراین، به تدریج هیجاناتشان را از اطرافیان پنهان می‌کنند و برای تغییر رفتارشان از راهبردهای متفاوتی استفاده می‌کنند. به گونه‌ای که در سنین بزرگسالی همبستگی کمی میان تجربه‌ی هیجان و ابراز آن دیده می‌شود.  هر اندازه که افراد بیشتر رشد می‌کنند و تعاملات بیشتری خارج از خانواده برقرار می‌کنند، نیاز به اصلاح تکانه‌های هیجانی و رفتاری، برای حفظ پختگی و کارکرد موثر انسانی ضروری‌تر به نظر می‌رسد. دور از انتظار نیست که فقدان ظرفیت در درک و تنظیم هیجانات و بازداری افراطی پیش‌بین گستره‌ی وسیعی از مشکلات چون دشواری در ارتباط بین‌شخصی، مشکلات روانشناختی و سلامتی خواهد بود.

سرکوبی احساسات

در دیدگاه فروید، یکی از بحران‌های اصیل وجود انسان، تعارض ذاتی میان “میل به اجتناب از پریشانی” از طریق تمرکز بر ارضای آنی درمقابل “نیاز به پذیرش بازداری‌های تحمیل‌شده” توسط دیگران و اصل واقعیت است. از همان سال 1894، فروید معتقد بود که احساسات منفی بازداری شده، می‌تواند به بیماری‌های جدی مانند فوبیا، نوروز و هیستری تبدیل منجر شود. سازوکار زیربنای این فرایند بیمارگون، “سرکوبی” معرفی شد که فروید آن را راهی برای حفظ احساسات ناهشیار ناخواسته تعریف کرد. “سرکوبی”، فرایندی است که در آن اضطراب توسط خاطرات، تکانه‌ها یا دیگر امیال تهدیدکننده‌ که مورد اجتناب واقع‌شده‌اند، یا از طریق رانده‌شدن محتوای تحریک‌کننده از هشیاری که مورد اصلاح قرار گرفته‌ا‌‌ند، برانگیخته می‌شود.

سرکوب هیجانی

سرکوب هیجانی، تا حد زیادی فرایندی ناهشیار درنظر گرفته می‌ شود و افرادی که سبک هیجانی سرکوبگری را به کار می‌برند، نوعا تجارب پریشانی خود را علیرغم شاخص‌های فیزیولوژیک و رفتاری‌شان انکار می‌کنند.  از طرف دیگر فرونشانی، شامل تلاش عامدانه (به جای ناهشیار) برای بیرون راندن هیجانات و افکار ناخواسته از هشیاری یا بازداری از ابراز هیجان است. بنابراین، فرونشانی هیجانی از نظر آگاه بودن به وجود احساسات منفی و بازداری هشیارانه از ابراز احساسات، با سرکوبی تفاوت دارد. اما برخلاف فرایند بهوشیاری، فرونشانی و سرکوبی هردو از پذیرش لحظه‌ی حاضر جلوگیری می‌کنند.

منابع:

Mund,M.,& Mitte,K. (2012). The costs of repression: a meta-analysis on the relation between repressive coping and somatic disease. Health psychology,31,5,640-649.

Singer, J.(2005). Personality and psychoteraphy: Treating the whole person. New York: The Guilford Press.

Tamagawa,R., Moss-Morris, R., Martin, A., Robinson, E., & Booth,R. (2013).Dispositional emotion coping styles and physiological responses to expressive writing. British Journal of Health Psychology,18,574-592.

‫2 نظر

  • م.د گفت:

    چه دردناک… این همه سرکوبی برای چه؟😔

  • الهام مجیدی گفت:

    غم انگیزه اما واقعیت همینه

  • دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *